همه زندگی من
محمدرضای گلم ، تو همه زندگی منی ، تمام لحظه های من با تو معنا میگیره ، با تمام وجودم عاشقتم معذرت میخوام اگه یه وقتهایی از دستت عصبانی میشم وسرت داد میزنم بعدش خیلی خودم رو سرزنش میکنم ، هرچند باید اقرار کنم اخلاقم خیلی بهتر شده ، تا چند وقت پیش به خاطر خستگیها و تنهاییم خیلی زودجوش بودم و اینجوری شما هم اخلاقت خیلی بد میشد همش بهونه میگرفتی نق میزدی و بدقلقی میکردی ، ولی هر روز که میگذره بیشتر عاشقت میشم ، آرامش من در تو هم اثر داره و تو یک موجود فوق العاده عاشق پیشه میشی ، قربونت برم الهی روزی هزاربار منو میبوسی ، هزار بار میگی مامانی دوستت دارم ، مامانی تو عشق منی . خیلی جالبه به جای اینکه من تو ر...
یادگاری از دوران نوجوانی مامان
سلام عزیزکم من از بچگی عاشق نقاشی و طراحی بودم طوری که اگه قرار بود طرحی بکشم از خواب و خوراک و همه چیزم میزدم و همین باعث شد بابام که حرف اول و آخرش فقط درس بود مانع کارم بشه و هیچوقت اجازه نداد من توی کلاسهای نقاشی شرکت کنم ، خلاصه وقتی در دوران د...
نویسنده :
مامانی
17:22
خونه مانا
بدون عنوان
کتابهای پسرم
اتاق زیر پله
محمدرضا در حال کمک به مامان(به قول خودش) در حال بست زدن به قفسه ها خونه آشفته و کمکهای زورکیه محمدرضا و بالاخره اتاق زیر پله ...
نویسنده :
مامانی
10:21
بدون عنوان
اتاق زیر پله
سلام گل پسری ، تاج سری ..... وای مامانی اینقدر خسته ام که نگو ... عزیزکم از 11 صبح تا حالا که 8 غروبه مشغوله مرتب کردن وسایل شما بودم ، از اونجایی که اتاق شما طبقه بالاست و جدای رفت وآمد مشکل خیلی هم به اتاقت ارادت نداری یکسری از وسایلت رو گذاشتم پائین ...
محبت محمدرضا
سلام گلم این نی نی که میبینی درست مثل شماست ، از دست شما هیچوقت نمیشه یه خواب نیمروز داشته باشیم چون تا خوابمون میبره اینقدر مارو میبوسی که کلا خواب از سرمون میپره این یه هفته که بابایی ایران بود هروقت میخواست یه چرتی بزنه منه بیچاره یا باهات بازی میکردم یا اینکه کشیکتو میکشیدم که یه وقت سراغش نری ، از بس که مهربونی عزیزم ، این آزار دادنت هم شیرینه عاشقتم قناری من ...
نویسنده :
مامانی
10:17